|

دری میسوزه مادری میسوزه
خانواده ای غریب و پدری میسوزه
دری میسوزه پیکری میسوزه
درو از چشم باباش دختری میسوزه
خونمون آتیش گرفت
دلامون آتیش گرفت
تا که دید مادرمو
بابامون آتیش گرفت
یه مادر غمگین یه دسته سنگین
جلو چشمای حسن مادرش افتاد زمین
دلی تاریکه کوچه ای باریکه
دسته یک حرومی به یه صورتی نزدیکه
یه اشاره میکنم
سیلی خورد چها شدش
بعده چند روز تیکه ی
گوشواره پیدا شده
کیا میخندن اشکیا میخندن
عمر و مغیره به گریه ی ما میخدن
دمه پروازه یکی دم سازه
مرتضی اباشو روی زهرا میندازه
پیشه چشمه فاطمه
پیشه چشم اینو اون
سوی مسجد میبرن
علیرو کشون کشون
دری میفته مادری میوفته
تویه اذهام کوچه پسری میوفته....


نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
اخبار،
مذهبی،
،
:: برچسبها:
تا فاطمیه اول و سالگرد سید جواد ذاکر فقط 60,